در گزارش جدید بنیاد کارنگی آمریکا آمده است: حماس و حامیان منطقه‌ای آن - یعنی ایران و حزب‌الله - با حمله غافلگیرانه به اسرائیل یک پیروزی سیاسی برای خود به دست آورده‌اند.

طوفان الاقصی

همشهری آنلاین- گروه سیاسی: بنیاد کارنگی آمریکا در یک مقاله تحلیلی جامع به قلم جمعی از نویسندگان به ارزیابی نتایج جنگ اخیر حماس با رژیم صهیونیستی و تاثیرات آن بر همکاری‌های کشورهای عربی با این رژیم پرداخته است. متن کامل این گزارش را می‌خوانید:

در میان تلفات وحشتناک غیرنظامیان در میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، جامعه بین‌المللی باید یک گام به عقب بردارد و به‌علت اصلی این رویداد وحشتناک نگاه کند. شاید جهان از حجم حمله حماس غافلگیر شده باشد، اما نباید تعجب کرد که این حمله انجام شد. جامعه بین‌المللی بخشی از مسئولیت تشدید این مناقشه و پذیرش طولانی‌ترین اشغال در تاریخ مدرن را برعهده دارد.

از سال۲۰۱۴ که جان کری وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده تلاش‌های خود برای آغاز یک روند سیاسی را کنار گذاشت، هیچ ابتکار صلحی وجود نداشته است. از آن زمان ایالات متحده جای دیگری را محور قرار داد و دیگر به دنبال تلاش‌های صلح‌آمیز نبود. در همین حال جامعه بین‌المللی با ابراز حمایت اسمی خود از راه‌حل ۲دولتی، دخالت سیاسی خود را محدود کرده است. جهان دیگر نمی‌تواند از این واقعیت چشم‌پوشی کند که تا زمانی که اشغالگری اسرائیل ادامه دارد، خون‌های بیشتری از طرف هر ۲طرف ریخته خواهد شد.

فلسطینیان غزه نزدیک به ۲۰سال است که در محاصره اسرائیل بدون هیچ‌گونه راه نجاتی زندانی شده‌اند. انفجاری بدین هولناکی نتیجه مستقیم فقدان هرگونه افق سیاسی بوده است. تلاش‌های اخیر در منطقه تقریبا به‌طور کامل روی توافقنامه ابراهیم و این تصور نادرست متمرکز بوده است که صلح در منطقه بدون کنار آمدن با شرایط فلسطینیان تحت اشغال امری شدنی است. این افسانه در هم شکسته است.

تاریخ منطقه به ما آموخته است که از میان بحران‌هایی به این بزرگی، می‌توان به پیشرفت‌های سیاسی دست یافت. جنگر اکتبر سال۱۹۷۳ به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید. انتفاضه اول و به دنبال آن جنگ اول خلیج فارس به کنفرانس صلح مادرید منتهی شد.

اما این شرایط فرق می‌کند. جامعه بین‌المللی با یک دولت تندروی اسرائیلی مواجه است که به هیچ توافقی علاقمند نیست. از طرف دیگر رهبری ناکارآمد فلسطینی به‌علت حوادث جاری ضعیف‌تر شده است و دولت ایالات متحده درگیر انتخابات ریاست‌جمهوری در سال آینده است.

ستاره‌ها برای یک ابتکار سیاسی همسو نیستند. چنین ابتکاری به تمایل هر ۲طرف برای تعامل جدی و همچنین رهبری دولت ایالات متحده نیاز دارد که تاکنون بی‌علاقه بوده است. هیچ راه‌حل نظامی برای این درگیری وجود ندارد. در حالی که همه این واقعیت اساسی را درک می‌کنند، اصرار بر نادیده گرفتن ریشه مشکل -اشغال- فقط می‌تواند به تداوم بحران بینجامد.

فلسطینیان درباره جنگ چه فکر می‌کنند؟

زمان برای ارائه هرگونه ارزیابی مطمئن در مورد هدف سیاسی حماس از حمله به اسرائیل و غیرنظامیان آن خیلی زود است. یقینا اسرائیل با جنبش مقاومت اسلامگرایانه به حالت قبلی خود باز نخواهد گشت. روزهای تساهل و تهدید به پایان رسیده است. البته حماس باید این را زمانی درک کرده باشد که حمله مفصل و چندجانبه‌ای را طراحی کرد که به نحو غیر قابل توضیحی از رادار اطلاعات سیگنالی و شبکه مخبران اسرائیل پنهان ماند. اکنون سوال فوری‌تر این است: چه اتفاقی برای ۲میلیون و ۳۰۰هزار نفری می‌افتد که در داخل دیوارها و حصارهای برقی در هم شکسته غزه زندگی می‌کنند، آن هم در سرزمینی که اغلب از آن به‌عنوان زندان در فضای باز یاد می‌شود.

فلسطینیان غزه از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال۱۹۶۷ تنها آوارگی اجباری (بیشتر آنها پناهندگان یا فرزندان پناهندگان از سال۱۹۴۸ هستند) یا اشغال نظامی را می‌شناسند. از سال۲۰۰۷ به‌عوان مجازاتی برای تسلط حماس بر نوار غزه، آنها در تمام جنبه‌های زندگی روزمره خود -از درمان سرطان گرفته تا امکان تحصیل در خارج- از سوی ارتش اشغالگرخارجی محروم مانده‌اند. اکنون سناریوهایی که برای فلسطینیان نوار غزه وجود دارد، احتمالا ناشایست‌تر است.

برخی طرحی برای تخلیه غزه به مصر را پیشنهاد کرده‌اند تا دست اسرائیل را برای ریشه‌کن کردن حماس باز بگذارند. اینکه آیا این جابجایی موقت خواهد بود یا اخراج گسترده فلسطینی‌ها را تسهیل می‌کند، سوال بی‌ربطی است چون مصر هرگز خط نمی‌کند که قلمرو مستقل خود را به این شکل به خطر بیندازد.

پس آیا فلسطینی‌ها مجبور خواهند شد تا لطمه عملیات صدها هزار سرباز اسرائیلی را که اکنون در مرز تجمع کرده‌اند، تحمل کنند؟ آیا اسرائیل این سرزمین را برای مدت نامحدودی دوباره اشغال خواهد کرد یا حماس را نابود می‌کند تا تشکیلات خودگردان فلسطین یا یک رهبری جدید جای آن را بگیرد؟

اگر از مقامات تشکیلات خودگردان در رام‌الله بپرسید، آنها به شما خواهند گفت که به هیچ وجه نمی‌خواهند با کشتار دسته‌جمعی که اسرائیل یا غزه رخ داده است، ارتباطی داشته باشند. آنها همچنین مایل نیستند که بخشی از تغییر رژیم اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده باشند. تشکیلات بسیار نامحبوب خودگردان فلسطین، خودش به‌تنهایی برای مبارزه با شهرک‌نشینان خشمگین اسرائیلی، ورشکستگی مالی احتمالی، رشد گروه‌های محبوب شبه‌نظامی فراجناحی که بین فلسطینیان و ارتش اسرائیل در کرانه باختری ایستاده‌اند و برنامه‌های ارتش اسرائیل برای تسهیل طرح‌های ضمیمه‌سازی زمین‌هایشان کافی است.

حماس تصمیم گرفته است که نمی‌تواند هم یک جنبش مقاومت باشد و هم به‌عنوان یک نهاد حاکم بر تصرفات اشغالی خارجی دیگری عمل کند. ایالات متحده در حالی که تمام وزن خود را پشت سر اسرائیل می‌گذارد، باید سرنوشت فلسطینیان را به‌طور کامل در نظر بگیرد. چراغ سبز آمریکا به اسرائیل مطمئنا این رژیم را تشویق می‌کند تا از برخی خط قرمزهای بسیار روشن عبور کند. این امر به‌خوبی می‌تواند ایالات متحده را به شریک ناخواسته اسرائیل در اشغال مجدد غزه و همه آن چیزی که برای سیاست ایالات متحده در خاورمیانه معنی دارد، تبدیل کند.

روابط مصر و اسرائیل دستخوش تغییر می‌شود

دولت قاهره در مواجهه با شبح عملیات زمینی اسرائیل در غزه که می‌تواند منجر به فرار بسیاری از ساکنان این نوار پرجمعیت به مصر شود، برای محافظت از امنیت و ثبات ملی خود، اسرائیل و حماس را به سمت میانجی‌گری برای محدود کردن تلفات جانی هر ۲طرف سوق می‌دهد.

مقامات بلندپایه از جمله رئیس‌جمهور عبدالفتاح السیسی به صراحت اعلام کرده‌اند که مصر مایل است از مرزهای خود با غزه برای رساندن کمک‌های بشردوستانه به نوار غزه و انتقال غیرنظامیان مجروح نیازمند به مراقبت‌های پزشکی فوری به بیمارستان‌های سینا و سایر نقاط استفاده کند، اما هجوم گسترده فلسطینی‌ها به خاک خود را تحمل نخواهد کرد.

دولت مصر برای مقاومت در برابر فشار آمریکا و اروپا برای ایجاد کریدورهای امن خروج از نوار غزه قبل از عملیات زمینی ویرانگر مورد انتظار ارتش اسرائیل، ۳روایت سیاسی را منتشر کرده است که احساسات عمومی کنونی را نشان می‌دهد: اول، مرزها و قلمرو مصر تنها تابع اعمال حاکمیت ملی دولت آن است. هیچ‌کس نمی‌تواند پذیرش پناهندگان فلسطینی را در سینا یا جاهای دیگر به مصر تحمیل کند. دوم، سینا بخش جدایی‌ناپذیر از خاک مصر است که پس از جنگ۱۹۶۷ برای چندین سال توسط اسرائیل اشغال شده بود و این منطقه تا همین اواخر از تروریست‌های اسلامگرا رنج می‌برد. ثبات کنونی آن که به قیمت خون مردم مصر تمام شد، با هر گونه تهاجم خارجی خارجی در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. ثالثا، مردم غزه نباید این نوار را ترک کنند همچنان که ساکنان کرانه باختری و اورشلیمیان هم نباید سرزمین خود را رها کنند، زیرا این خروج می‌تواند به انحلال کامل تلاش فلسطین برای تعیین سرنوشت و تشکیل یک کشور مستقل منجر شود.

این موضع در مورد جنگ اسرائیل و غزه مورد استقبال جامعه مدنی مصر و احزاب مخالف نیز قرار گرفته است. به ایالات متحده و دولت‌های اروپایی توصیه می‌شود که مصر را برای پذیرش سیاست‌هایی که حاکمیت ملی، منافع امنیتی و ثبات سیاسی آن را تضعیف می‌کند، تحت فشار قرار ندهند.

علاوه بر این، دولت مصر پیشنهاد داده است که میان اسرائیل و حماس میانجی‌گری کند تا از تشدید تنش‌ها جلوگیری کند. مصر هدف قرار دادن غیرنظامیان اسرائیلی توسط حماس و دیگر گروه‌های مستقر در غزه و هدف قرار دادن غیرنظامیان فلسطینی توسط نیروهای اسرائیلی را محکوم کرده است.

دولت در بیانیه‌های رسمی به هر ۲طرف نسبت به ارتکاب جنایات جنگی هشدار داده است. هم وزارت امور خارجه و هم سرویس‌های اطلاعاتی که ارتباط خوبی با طرف‌های فلسطینی و اسرائیلی دارند، برای جلوگیری از حمله زمینی ارتش اسرائیل، آزادی شهروندان ربوده‌شده اسرائیلی و دیگر اتباع خارجی اسیر شده و جلوگیری از تلفات بیشتر غیرنظامیان به مذاکره درباره آتش‌بس پرداخته‌اند. با این حال، تلاش‌های میانجی‌گری مصر تاکنون ثمربخش نبوده است.

مصر در میان مدت و بلندمدت امیدوار است که مذاکرات صلح مبتنی بر راه حل ۲دولتی و اصل زمین را در ازای صلح به عنوان تنها راهبرد عملی برای دستیابی به ثبات در خاورمیانه بازگرداند. در حالی که برخی از کشورهای عربی توافقنامه‌های عادی‌سازی را با اسرائیل امضا کرده‌اند - با نادیده گرفتن تلاش فلسطین برای تشکیل یک کشور مستقل، شرایط وحشتناک غزه و دیگر سرزمین‌های اشغالی - هم دولت و هم جامعه مدنی در مصر همواره علاقه‌مند به حفظ حقوق ملی فلسطین، توافقنامه صلح مصر و اسرائیل و روابط دوجانبه پایدار برای ارتقای امنیت اسرائیل و تعیین سرنوشت فلسطین بوده‌اند. مصر همچنین تلاش می‌کند تا متحدان خود را در ایالات متحده و اروپا متقاعد کند تا میانجی‌گری در خاورمیانه تنها از طریق قاهره انجام شود، نه هیچ پایتخت منطقه‌ای دیگر.

مشی هوشمندانه حزب الله لبنان

نمایش ترسناکی که در اسرائیل و غزه در حال رخ دادن است، تهدیدی برای سرایت آن به لبنان و سایر بخش‌های خاورمیانه است که می‌تواند بازیگران دیگر را وارد میدان کند. کشتاری که بر شهروندان اسرائیلی تحمیل شد، حمایت جهانی از اقدامات تلافی‌جویانه اسرائیل را به همراه داشت، که ویرانی نزدیک به ۲دهه جمعیت بیش از ۲میلیون فلسطینی را تشدید خواهد کرد. فراتر از تلفات انسانی فاجعه‌بار، تهاجم زمینی برنامه‌ریزی شده به غزه ممکن است منجر به پیامدهای پیش‌بینی نشده‌ای شود که به بی‌ثباتی بیشتر منطقه بینجامد.

حماس و حامیان منطقه‌ای آن - یعنی ایران و حزب‌الله - با حمله غافلگیرانه به اسرائیل یک پیروزی سیاسی برای خود به دست آورده‌اند. حماس از تشکیلات خودگردان فلسطینی تحت محاصره و فاسد به رهبری جنبش فتح پیشی گرفت و وضعیت ناپایدار موجود را تغییر داد. اینکه چگونه این برد را در میان‌مدت و بلندمدت ترجمه خواهد کرد، مشخص نیست. غزه -و زیرساخت‌های حماس- در حال نابودی است.

با وجود اینکه جامعه بین‌المللی باید با حماس بر سر آزادی گروگان‌ها مذاکره کند، بعید است که این سازمان به عنوان نماینده مردم فلسطین در مذاکرات سیاسی آینده پذیرفته شود. مقامات ایرانی ممکن است از این حمله شاد باشند و آن را به‌عنوان توانایی خود برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای و از مسیر خارج کردن طرح‌های صلح دوجانبه تلقی کنند، اما چگونگی استفاده از آن پس از فرونشستن گرد و غبار نبرد نامشخص است.

گسترش درگیری به لبنان می‌تواند به سرعت به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود، زیرا ممکن است نیروهای نیابتی ایران را تا عراق و یمن جذب کند و منطقه را درگیر تحرکات غیرقابل پیش‌بینی کند. در حال حاضر، محاسبات حزب‌الله و ایران مشخص نیست، هرچند هر دو بازیگر اعلام کرده‌اند که در صورت تهاجم زمینی به غزه، مداخله نظامی خواهند کرد.

درگیری‌های کنونی بین اسرائیل و حزب‌الله در چارچوب آنچه به نظر می‌رسد قواعد پذیرفته شده‌ای باشند، رخ می‌دهد، اما این می‌تواند هر لحظه تغییر کند. لبنان در حال حاضر در تنگنای بحران‌های متعدد قرار دارد و لبنانی‌ها، عمدتاً با درگیر شدن در این درگیری مخالفت سرسخت دارند. در واقع، یک جبهه جدید در لبنان بذر ویرانی را در این کشور می کارد و عملیات حزب الله را پس از آن بسیار دشوار می کند. به طور خلاصه، حزب‌الله بسیاری از دستاوردهای فعلی خود را از دست خواهد داد.

درگیری بین اسرائیل و حزب‌الله می‌تواند نیابت و شراکت اصلی منطقه‌ای آن را تضعیف کند و شبکه اتحاد تهران را تنزل دهد. یک گزینه حیله‌گرانه، تشدید تنش در بلندی‌های جولان است، جایی که خطر سرریز منطقه‌ای برای همه طرف ها تا حدودی کمتر است.

گذشته از نیاز به انتقام، اسرائیل با مسائل متعددی دست و پنجه نرم می کند که تحولات آینده را تعیین می کند. دولت وحدت بین لفاظی حداکثری که خواستار نابودی کامل حماس است و مشکلات اشغال مجدد غزه، به طور کامل یا جزئی، گرفتار خواهد شد. این ممکن است دری برای اخراج فلسطینی‌ها یا انتقال جمعیت میلیون‌ها نفر در منطقه را باز کند که پس از جنگ سوریه عادی‌سازی شده است. اسرائیل همچنین باید با ناآرامی‌های فزاینده در کرانه باختری مقابله کند و بداند که هر گونه سرایت درگیری به لبنان می‌تواند به ایران، عراق، ایالات متحده و دیگران نیز کشیده شود. زرادخانه موشک‌های دقیق حزب‌الله و مبارزان ورزیده آن نیز احتمالاً آسیب قابل توجهی به زیرساخت‌های اسرائیل وارد می‌کند.

درگیری اخیر مغالطه چند دهه‌ای را تضعیف کرده است که در حالی که مردم فلسطین تحت اشغال وحشیانه هستند، ثبات دست‌یافتنی است. جامعه بین‌المللی اکنون باید با ابراز همدردی با اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، جلوی خونریزی را بگیرد؛ این کار با شناخت ریشه‌های درگیری و زمینه گسترده‌تر اشغال و فقدان تقارن قدرت بین دو جامعه آغاز می‌شود و با پیدا کردن یک دریچه سیاسی پایدار خروج از قتل عام دنبال می‌شود.

بازگشت ترکیه به تعادل

مناقشه اخیر اسرائیل و فلسطین در زمان نامناسبی برای سیاست خارجی ترکیه رخ داد. پس از یک دهه لفاظی جنگی که منجر به انزوای منطقه‌ای ترکیه شد، آنکارا در بحبوحه تلاش‌های اصلاحی‌ بود تا روابط خدشه‌دار خود با کشورهای منطقه از جمله اسرائیل را ترمیم کند. این روابط دیپلماتیک پس از بیش از یک دهه در آگوست۲۰۲۲ به طور کامل عادی شد.

اولین واکنش آنکارا به فاجعه آشکار در اسرائیل بسیار متعادل بود. بیانیه صادر شده از سوی وزارت خارجه در پی این حمله با دقت نوشته شده است. تلفات غیرنظامیان و اعمال خشونت‌آمیز را محکوم کرد. همچنین از طرفین خواست تا با خویشتن‌داری عمل کنند.

از این نظر، واکنش ترکیه در مقایسه با گذشته بسیار متفاوت بود. هدف از این پیام متوازن حفظ یک موضع غیر تقابل‌آمیز در سیاست خارجی بود تا تنش‌های سیاسی با شرکای منطقه‌ای و متحدان غربی در زمانی که اقتصاد ترکیه نیاز مبرمی به ورود سرمایه بین‌المللی دارد، کاهش یابد. رهبری سیاسی ترکیه در یک جنگ مسحور کننده با کشورهای حاشیه خلیج فارس برای کمک به اقتصاد بیمار این کشور بوده است و تلاش واضحی برای تعامل مثبت‌تر با اروپا و ایالات متحده انجام داده است.

تشدید تنش بر سر غزه این چشم‌اندازها را تهدید می‌کند. دولت برای تغییر لحن خود هم از سوی افکار عمومی طرفدار فلسطین و هم از سوی طیفی از بازیگران سیاسی داخلی تحت فشار قابل توجهی قرار خواهد گرفت. حتی حزب اصلی اپوزیسیون، حزب جمهوری خلق ترکیه که نماینده رای‌دهندگان کاملا سکولار است، حامی حماس بوده است و سیاست‌های سرکوبگرانه اسرائیل را مسئول این حمله می‌داند. مرال آکشنر، رئیس حزب اپوزیسیون خوب، تنها رهبر سیاسی در ترکیه بوده است که تجاوز سازمان‌یافته حماس را تروریسم توصیف کرده است.

با عملیات زمینی قریب‌الوقوع اسرائیل که غزه را هدف قرار می‌دهد و به‌طور اجتناب‌ناپذیری منجر به رنج‌های انسانی بزرگ‌تر می‌شود، دولت رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه، حفظ موقعیت اولیه خود را به‌طور فزاینده‌ای دشوار خواهد یافت.

اگر آنکارا لفاظی های خود علیه اسرائیل را به میزان قابل توجهی سخت‌تر کند، خود را در مخالفت با دولت ایالات متحده می بیند که اساساً به اسرائیل آزادی عمل گسترده‌ای برای پاسخ دادن داده است. در نتیجه، روابط ترکیه با متحد استراتژیک اصلی خود به احتمال زیاد تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت.

با این حال، ترکیه ممکن است نقشی در جلوگیری از تشدید تنش خطرناک‌تر، احتمالاً با رهبری یک ابتکار دیپلماتیک منطقه‌ای که مشروط به مشارکت سایر پایتخت‌های کلیدی منطقه‌ای خواهد بود، ایفا کند. اولین گام مهم، اقدام اردوغان برای آغاز سریع مذاکرات با حماس برای امنیت و بازگشت گروگان‌های اسرائیلی بوده است. اما آزمون واقعی برای دولت اردوغان این خواهد بود که آیا در طول تشدید تنش در غزه و افزایش هزینه های بشردوستانه، اقدام متعادل کننده خود را حفظ خواهد کرد یا خیر.

پیش‌بینی توقف عادی‌سازی روابط کشورهای خلیج فارس

پیامدهای حوادث ۷اکتبر که حماس آن را عملیات طوفان الاقصی نامیده است، بدون شک هرگونه مذاکره برای عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی یا دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را حداقل برای یک آینده قابل پیش‌بینی متوقف خواهد کرد. علاوه بر این، عملیات طوفان الاقصی مجدداً دلالت بر این موضوع داشت که تلاش‌های عادی‌سازی کشورهای عرب نمی‌تواند مناقشه فلسطین و اسرائیل را حل کند یا صلح و ثبات را در منطقه بدون دخالت مستقیم فلسطینیان به ارمغان بیاورد.

برای اسرائیل و ایالات متحده، عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی اهمیت بسیار زیادی دارد و از عادی‌سازی روابط با بحرین، مراکش، سودان و امارات در مجموع پیشی می گیرد. این اهمیت از نفوذ اقتصادی و اهمیت مذهبی عربستان سعودی در جهان عرب و جوامع اسلامی ناشی می شود.

علاوه بر این، عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی به دلیل دخالت احتمالی ۲کشور دیگر خلیج فارس که از حامیان اولیه همکاری تجاری با اسرائیل بودند، ابعاد منحصر به فردی پیدا می‌کند: عمان در سال ۱۹۹۴ و قطر در سال ۱۹۹۶. با این حال، این ۲کشور در جریان انتفاضه الاقصی در سال۲۰۰۰ حامی اولیه همکاری تجاری با اسرائیل بودند. ۲کشور تصمیم به بستن دفاتر نمایندگی تجاری اسرائیل گرفتند. در سال‌های اخیر، هر دو برخی از پیوندها را احیا کرده‌اند. با عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل، همه کشورهای خلیج فارس به جز کویت با اسرائیل همکاری سیاسی، فناوری و تجاری خواهند داشت.

در بیانیه ای که وزارت امور خارجه عربستان در ۷ اکتبر منتشر کرد، نگرانی‌های این پادشاهی در مورد پتانسیل انفجاری این وضعیت که ناشی از چندین دهه تداوم اشغالگری اسرائیل، انکار حقوق فلسطینی‌ها و تحریکات سیستماتیک علیه اماکن مقدس فلسطین است، تکرار شد.

دوحه نیز اسرائیل را برای تشدید تنش‌های کنونی مقصر دانست و به حملات مکرر به مسجد الاقصی تحت حمایت پلیس اسرائیل اشاره کرد. دوحه از اسرائیل خواست تا از رویدادهای اخیر به عنوان بهانه‌ای برای آغاز جنگی نامتناسب علیه غیرنظامیان فلسطینی در غزه استفاده نکند.

در شرایط کنونی، محتمل نیست که هیچ کشور حاشیه خلیج فارس با پیگیری مذاکرات عادی‌سازی با اسرائیل خطر برانگیختن خشم مردم یا شعله‌ور کردن احساسات ضداسرائیلی در جهان عرب و اسلام را بپذیرد. اعراب خلیج فارس احساس می کنند که دولت‌هایشان باید با مردم فلسطین همبستگی کنند و همه اشکال همکاری با اسرائیل را متوقف کنند.

دیدگاه مسقط این است که تشدید تنش‌ها نتیجه اشغال غیرقانونی سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل و حملات مستمر آن به شهرها و روستاهای فلسطینی است. مسقط همچنین خواستار راه‌حل عادلانه، جامع و پایدار برای مسئله فلسطین بر اساس راه حل ۲کشوری شد.

شمال آفریقا

تأثیر جنگ جاری بین حماس و اسرائیل شکاف بین کشورهای عربی بر سر رابطه آنها با اسرائیل را تشدید می کند. در شمال آفریقا، واکنش‌ها به جنگ، منعکس‌کننده اختلافات موجود پس از عادی‌سازی روابط دیپلماتیک مراکش با اسرائیل در دسامبر ۲۰۲۰ است. با این حال، با ادامه درگیری‌ها، تنش‌زدایی مراکشی-اسرائیلی احتمالاً مورد آزمایش قرار خواهد گرفت.

روند عادی سازی مراکش و اسرائیل به عنوان موفقیت آمیز ستایش شده است. این کشورها اکنون دارای پروازهای مستقیم، حقوق پرواز و افزایش روابط اقتصادی و همچنین همکاری در صنایع مختلف از جمله فناوری، کشاورزی، گردشگری، انرژی و تهیه سلاح هستند. مراکش یک کشور آفریقای شمالی است که نزدیکترین همسویی را با ایالات متحده دارد - متحد اصلی غیر ناتو و تنها کشور آفریقا که یک توافقنامه تجارت آزاد جامع با ایالات متحده دارد.

بنابراین واکنش نسبتا خاموش دولت مراکش به جنگ نباید تعجب‌آور باشد. ملک محمد ششم خواستار تشکیل جلسه اضطراری اتحادیه عرب شد که در حال حاضر مراکش ریاست آن را برعهده دارد و وزارت خارجه مراکش بر تنش‌زدایی فشار آورد و هدف قرار دادن غیرنظامیان از هر طرف را محکوم کرده است. اما دولت مراکش نتوانست لفاظی محکمی علیه اقدامات اسرائیل در میان همسایگان شمال آفریقا صادر کند.

در همین حال، مردم مراکش بسیار پر سر و صداتر بودند، در حمایت از فلسطینی ها به خیابان ها آمدند و خواستار پایان عادی‌سازی روابط با اسرائیل شدند و حزب اسلامگرای عدالت و توسعه حملات حماس را ستایش کرد.

دولت های الجزایر و تونس هر دو مواضع بسیار متخاصم‌تری در قبال اسرائیل اتخاذ کردند. دولت الجزایر روز شنبه اقدامات اسرائیل را که آن را «تجاوز وحشیانه صهیونیستی» توصیف کرد، «به شدت محکوم کرد» و «همبستگی کامل خود را با مردم فلسطین» اعلام کرد. الجزایر مدتهاست که مخالف عادی‌سازی روابط با اسرائیل بوده است.

تونس که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۱ میزبان مقر سازمان آزادیبخش فلسطین بود، همچنین شاهد تظاهراتی بوده است که از دولت تونس خواسته‌اند تا عادی‌سازی روابط با اسرائیل را جرم‌انگاری کند - چیزی که رئیس جمهور قیس سعید در گذشته علنا از آن حمایت کرده است. سعید در ماه مه ۲۰۲۱ اعلام کرد که هر کسی که روابط خود را با اسرائیل عادی کند خائن است و در اوت ۲۰۲۳ عادی سازی را خیانت بزرگ خواند. سعید همچنین حمایت عمومی خود را از فلسطینی‌ها اعلام کرده است. روز دوشنبه تمامی مدارس تونس پرچم فلسطین را برافراشتند.

با ادامه جنگ و افزایش تلفات، دولت مراکش برای تصاحب حد وسط تلاش خواهد کرد و فشار عمومی برای تجدید نظر در توافق عادی سازی دولت مراکش احتمالاً افزایش خواهد یافت. اگر دولت مراکش از عادی‌سازی خود با اسرائیل چشم‌پوشی کند، سایر امضاکنندگان توافق‌نامه ابراهیم نیز می‌توانند از این روند پیروی کنند.

کد خبر 797200
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha